با سلام. این ماه هم از بین شعرهای خوبی که در کانون ادبی مهر خوانده شد، دوشعر منتخب را در وبلاگ می نویسیم تا دوستان صاحب نظر و شعر دوست بخوانندو با نظرات ارزشمندشان شریک محفل ادبی ما باشند.
شعر اول از: بابک سلیم ساسانی
خون وحشیانه در دلم آتش گرفته است
آیینه در مقابلم آتش گرفته است
دریایی از شرابم و طوفان که در غروب
از ضرب موج ساحلم آتش گرفته است
محکم مرا بگیر در آغوش، مدتی است
از هر کسی که غافلم آتش گرفته است
رفتی از این اتاق ولی در مسیر تو
سازم، تنم، وسایلم آتش گرفته است
پیدا کنید آن که مرا سوخت، سخت نیست
حتما لباس قاتلم آتش گرفته است
جز شعر آخرم که نفس می کشد هنوز
دیگر تمام منزلم آتش گرفته است
شعر دوم از«طاهره پرتویی»:
مرز افسانه است
این را تنها چوپانی باور دارد
که برای تمام مرتع های جهان
نی می نوازد
این ما هم وبلاگ شعر « لیلا احمدی» که از غزل سرایان توانمند کانون است معرفی می کنم: . شعرهایش بهترین معرف او هستند:www.seda1359.blogfa.com
امشب عبور میکنم از رنج پیکرم تنها هوای توست که افتاده در سرم
درفصل عاشقانه ی من برف،ز ندگیست ایمان به بیت یخ زده ای داشت دفترم
از پشت شعرهای تو هر شب پرنده ای سرمی زند به آینه ای در برابرم
تا آشیانه ی شب تنهایی منی غیراز تو را به خلوت دنجم نمیبرم
پروانه ای شبیه خودم لحظه ی دعا پرمیکشد به جانب دنیای دیگرم
پیراهنم پراز شب ودریاچه میشود آن لحظه که به سمت دعای تو میپرم
درآخرین سحرکه سپید است هرچه هست من چرخ میزنم به دورتو دربیت آخرم
صبح از صدای پنجره ها دیده میشود پیراهنم، بدون تنم، توی بسترم