Quantcast
Channel: کانون شعر مهر کرمانشاه
Viewing all articles
Browse latest Browse all 67

Article 0

$
0
0
 

شایعاتی تازه کابوس درختان می شود

رودخانه آخر عمرش اتوبان می شود

زیر پایت را که خالی کرد دنیا ناگهان

تازه میفهمی چرا پرواز آسان می شود

اشک هایت را نپوشان در جهان سایه ها

شادی و اندوه هر تصویر یکسان می شود

خرده های نان همیشه گوشه ی هر سفره هست

مهربان باشی پرنده ساده مهمان میشود

آبشاری از کنار چتر من جریان گرفت

مرز های تازه ام از جنس باران می شود

در کویر خشک من هرچند گل پیدا نشد

مشتی از خاکش ولی یک روز گلدان می شود

زهرا حاصلی

 


دراز کشید

با موهای خرمائیش روی ریل ها.

تنها مردی که می خاست به خانه ی من بیاید ،

       چمدان نداشت

می دانست قطار از مسیر خارج می شود

از روی تخت بلند می شوم

         پنجره را باز می کنم

                    و دستمال سفیدی را تکان می دهم

سمیه پرتویی


شعر اول:

نشسته با حیرت در آن سر جاده

و خیره می ماند به  سیب افتاده

تو رد شدی یکهو دل زمین لرزید

چقدر احمق بود نیوتن ساده

 

شعر دوم :

سرگیجه گرفته ، گنگ و بی استعداد

چرخیده فقط دور خودش مادرزاد

معلوم نشد که آخرش کی به زمین

از روز ازل قرص روانگردان داد

صغری عباسی

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 67

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>