Quantcast
Channel: کانون شعر مهر کرمانشاه
Viewing all 67 articles
Browse latest View live

Article 9

$
0
0
سلام. این ماه هم در انجمن  دو شعر انتخاب شده است که در وبلاگ مهر می نویسیم.


شعر اول از « نادر زنگیشه ای»:

آسمانی تنگ و کوچک، میخری

بالهایت باز باشد،  بهتری


دخترِ امواج نا آرام  باش

بی قرای می کنی زیباتری


هیچ قانونی ندارد رفتنت

تا که دلتنگت شوم، پشت دری


میدوم، چون از خودم جا مانده ام

موقع رفتن، مرا هم می بری؟


چون کبوتر می نشینی روی بام

تا به سویت می کشم پر، می پری

 





شعر دوم از « مریم رحمانی»:


میگذریم

و چون دو رودخانه ی وحشی به هم می پیچیم

تصویر درختان واژگون در ما می افتد

و سرخ پوستانی را می بینیم

که برای انقراض گاومیش ها گریه می کنند

در هم طغیان می کنیم

جاذبه طغیان می کند

سیب بالا می افتد

فرشته پایین

اشیاء وحشی می شوند

و در رودخانه شروع به دویدن می کنند

عکس تنهایی تو از همه جلو می زند

............

دریا را در هم آرام می گیریم

نهنگ های مرده ی روی ساحل

برای هم شعر عاشقانه می خوانند

و طوفان کشتی های گم شده را به مقصد می رساند

.....

من و تو دریای درهم پیچیده ایم

 

در این ماه وبلاگ یکی دیگر از اعضاء کوشای مهر را به شعردوستان معرفی می کنیم. «اشکان

رضایی» از شاعرانی است که در حوزه ی شعر آزاد آثار قابل توجهی را ارائه کرده است. می

توانید در وبلاگwww.seda56.blogfa.com با شعرهایش آشنا شوید.


از تو می خواهم...

                         نه من از تو هیچ نمی خواهم

                  تنها فکری به حال پروانه ها بکن

                                 که دور صدایت جمع شده اند

                                     هوا سرد است




Article 8

$
0
0

با سلام. این ماه هم از بین شعرهای خوبی که در کانون ادبی مهر خوانده شد، دوشعر منتخب را در وبلاگ می نویسیم تا دوستان صاحب نظر و شعر دوست بخوانندو با نظرات ارزشمندشان شریک محفل ادبی ما باشند.


 

شعر اول از: بابک سلیم ساسانی


خون وحشیانه در دلم آتش گرفته است

آیینه در مقابلم آتش گرفته است

 

دریایی از شرابم و طوفان که در غروب

از ضرب موج ساحلم آتش گرفته است

 

محکم مرا بگیر در آغوش، مدتی است 

از هر کسی که غافلم آتش گرفته است

 

رفتی از این اتاق ولی در مسیر تو

سازم، تنم، وسایلم آتش گرفته است

 

پیدا کنید آن که مرا سوخت، سخت نیست

حتما لباس قاتلم آتش گرفته است

 

جز شعر آخرم که نفس می کشد هنوز

دیگر تمام منزلم آتش گرفته است

 

 

شعر دوم از«طاهره پرتویی»:

 

مرز افسانه است

این را تنها چوپانی باور دارد

که برای تمام مرتع های جهان

نی می نوازد

 

 

این ما هم وبلاگ شعر « لیلا احمدی» که از غزل سرایان توانمند کانون است معرفی می کنم: . شعرهایش بهترین معرف او هستند:www.seda1359.blogfa.com

 

      امشب عبور میکنم از رنج پیکرم               تنها هوای توست که افتاده در سرم

 

درفصل عاشقانه ی من برف،ز ندگیست       ایمان به بیت یخ زده ای داشت دفترم

 

از پشت شعرهای تو هر شب پرنده ای        سرمی زند به آینه ای در برابرم

 

تا آشیانه ی شب تنهایی منی                     غیراز تو را به خلوت دنجم نمیبرم

 

پروانه ای شبیه خودم لحظه ی دعا            پرمیکشد به جانب دنیای دیگرم

 

پیراهنم پراز شب ودریاچه میشود              آن لحظه که به سمت دعای تو میپرم

 

درآخرین سحرکه سپید است هرچه هست     من چرخ میزنم به دورتو دربیت آخرم

 

صبح از صدای پنجره ها دیده میشود           پیراهنم، بدون تنم، توی بسترم

 

Article 7

$
0
0

در پاسخ به....:

1- دوست عزیز کسانی که با شعر و شاعران برخورد زننده دارند ، مطمئن باشید از دوستان مهر نیستند.

2-شعر کُردی هویت دارد و من دوست دارم این شعر به باورهای قومی کُرد یعنی جنگ و موسیقی و طبیعت نزدیک باشد . از کسانی که از این زبان فقط بخاطر طنز و تسامح شاعرانه استفاده می کنند به شدت گلایه دارم و امروز بسیار خوشحالم که توانسته ام با دوستان شاعر کُرد زبان مانند احسان نجفی پیوند عاطفی از جنس زاگرس داشته باشم. شعرهای به زبان کُردی و شعر کُرد من واگوی نگاه من به زبان و شعر کُردی است.

 

مسعود صادقی بروجردی

 

شعرهای « وجیهه ابراهیمی» در غزل و «نسیم محمدی» در سپید آثار برگزیده ی این ماه در کانون ادبی مهر شده اند. این شعرها  را برای دوستان می نویسیم تا از نگاه های شاعرانه و نظرات و انتقادات ارزشمندتان بهره مند شویم.

 

 

شعر اول از : وجیهه ابراهیمی

 

     گونه های شهر از باران تراست؟        یاازاین دیوارهای غم پرست؟                                  

مردی وعکس تورا آتش زدم         چهره ات در قاب خالی بهتر است

شعرمیخواندم که تو زخمی شدی         ببیت بیت شعرهایم خنجراست

عشق را از شعله ترساندی که چه؟      این پرنده زاده ی خاکستراست

باد را موهای من آشفته کرد            که هوا هرلحظه طوفانی تراست

باغرور زخمی من در نیفت       این نصیحت نیست، حرف آخراست

خواب دیدم روح سرگردان تو          درتمام چهره هایت بی سراست

باخیال راحت این شبها نخواب             خونِ نا آرامِ من پشت دراست

 

شعر دوم از:  نسیم محمدی


این روزها

رام چون جیوه ای شده ام که چشمهایت را

از معادن کشف نشده بهتر می شناسد

اما سالهاست

پشت به آینه ات خاک می خورد

در ارتفاع سنجاقک های وحشی

جنگلی هستی

که بوی باروت می دهد

دستهایت که مرا

در تصویر برکه ای در آینه

فرو برد

از چشمهای یک بچه ماهی

بیرون آورد

من

در درختی تاب بازی می کنم

که روی پوستم یادگاری می نویسد

و مرا هول می دهد

تا مثل یک مشت آب

به صورتت بپاشم

تا آینه بشکند


 

این ماه وبلاگ یکی از شاعران کُرد زبانِ کانون ادبی مهر را معرفی می کنیم. بی شک  شعرهایش « سالنامه ای نانوشته برای تو» است « سالنامه ای نانوشته برای من» است. «احسان نجفی » شاعر جوانی است که در قالب های غزل و سپید تجربه های بسیاری به زبان کردی و فارسی دارد . هویت و نگاه خاص او را در تمام آثارش می توان دید.

www.shooa.blogfa.com

 

سالنامه ای نانوشته برای تو،

سالنامه ای نانوشته برای من،

هیچ کدام از شنبه های سالنامه ی تو،

به آخرین چهارشنبه ی سالنامه ی من ختم نمی شود،

تا آسمان دخالتی در فصل های این خیابان نداشته باشد!

همین دیروز بود

که در صدای آزادی

دخترک، برف می بارید.

همین دیروز بود

که سایت های خبری نوشتند،

سپید رود در بیابان های امارات خشکید.

و من تازه فهمیدم

که چرا پدر به نمره ی جغرافیایم کاری نداشت؛

او هنوز هم

به تابلوی بزرگ ورودی شهر اعتماد ندارد؛

و لا به لای کاج های شهرداری دنبال بلوط می گردد!

گاهی از خیابان پالایشگاه بدم می آید،

مگر تا خانه ی تو

این فانوس چقدر نفت می سوزاند؟!

این قدر دنبال چهارشنبه های من نگرد،

سالهاست

سال تازه سرِ خرمن  تحویل می شود،

و من هر روز

فصل زالزالک را

در چشمان تو می بینم.

 

Article 6

$
0
0
بسمه تعالی 


«کانون شعر مهرکرمانشاه»،با بیش از 10 سال فعالیت خستگی ناپذیروکسب موفقیت های

متعدد در همه ی زمینه های مربوط به شعر جوان ایران،  زندگی  آرام و همیشگی اش را با

نشاط و جهت گیری تازه  به سمت هدف های عالی ادامه می دهد. یکی از این هدف ها

استفاد ه از استعداد و توانایی های شاعران جوان کانون برای مطرح کردن شعر امروز

 کرمانشاه در سطح کشور است.

در همین راستا ماه گذشته ، خانم «مریم رحمانی» برگزیده ی  « همایش کشوری

افسانه»
 شدند که با همت اداره ی کل آموزش و پرورش و استانداری اراک برگزار شد. موضوعات

 این همایش شعر و مقاله با محوریت شاعرانه های از نیما به بعد بود. به زودی شاهد

خواهیم بود که آثار خانم رحمانی در کتابی که به وسیله ی این همایش منتشر خواهد شد چاپ می شود.

در هفته ی گذشته هم، «احسان نجفی» شاعر کُرد و توانمند عضو کانون شعر مهر
 
کرمانشاه ، توانست با قرار گرفتن در ردیف 5 شاعر  برتر شعرآزاد ایران در« نهمین

 کنگره ی سراسری شعر جوان ایران»
که هر ساله در تهران برگزار می شود برای خودش

 و شعر کرمانشاه ارزش و اعتباری تازه خلق کند.لازم به توضیح است که « کنگره ی شعر

 شبهای شهریور »بنا به اظهار برگزار کنندگان آن، به دلیل بعضی مشکلات در آذر ماه و با

 نام« نهمین کنگره ی سراسری شعر جوان ایران» برگزار شد. برای همه ی شاعران جوان

کرمانشاهی آرزوی موفقیت روز افزون داریم.  



روابط عمومی کانون شعر مهر کرمانشاه

Article 5

$
0
0

 

    

سلام به مخاطبان شعر و دوستداران کانون شعر مهر کرمانشاه

بسیار کم اتفاق می افتد که در ظرف یک ماه، اعضاء یک محفل شاعرانه در سه جشنواره کشوری موفقیت کسب نمایند. چهره ی درخشان "احسان نجفی" در "نهمین کنگره ی سراسری شعر جوان ایران" در تهران، حضور و موفقیت خانم"مریم رحمانی" در "کنگره ی کشوری شعر و مقاله افسانه" در اراک با موفقیت دوباره ی این شاعر توانا و سپیدسرای کرمانشاه در" کنگره ی سراسری شعر عاشورا" در الیگودرز کامل شد، خانم مریم رحمانی با حضور در این کنگره در یک ماه دو بار در جشنواره های کشوری حضور یافتند که به نوبه ی خود اسباب مباهات کانون شعر مهر است، لازم می دانیم حضور آقای"سجاد اسدی" شاعر خوب کنگاوری را هم در این کنگره به ایشان و جامعه شعر کنگاور تبریک بگوئیم.

 

                                                                                     روابط عمومی کانون شعر مهر کرمانشاه 

 

 

این ماه یک غزل از"زهرا دارایی نیا" و یک شعر سپید از "مریم رحمانی" به شما سلام می کنیم:

 

شعر اول از: زهرا دارایی نیا

 

ماه! از اتاق سرد و کوچکم به هیچ کس نگو

از من و ویالن و عروسکم،به هیچ کس نگو

 

از«پری کوچک» فروغ و غصه های ساده اش

از گلابتون من و پولکم، به هیچ کس نگو

 

پا برهنه می دوم اگر به پشت بام کودکی

از دل اسیر بادبادکم به هیچ کس نگو

 

یک پرنده هم در این سکوت پر نمی زند، ولی

از زمین بایر و مترسکم به هیچ کس نگو

 

ریزه ریزه ماه را به خانه برده ام، تو مرد باش

از سکوت و راز برق قلکم، به هیچ کس نگو

 

ما برای فهم غربت تمام کهکشان بس ایم

ماه! از اتاق سرد و کوچکم به هیچ کس نگو

 

شعر دوم از: مریم رحمانی

پاییز در اتاقم خجالت نمی کشد

وقتی به پیراهن نارنجی ام زُل می زنی

نارنجی می خزد روی پرده ی اتاق، لابلای روتختی

و رویاهایم که برگهایی کوچک می شوند

 روی بالِشم می افتند

پاییز بزرگتر می شود

 می چسبد به صفحه ی تلوزیون

به فرش های دست بافت

و از دار قالی بالا می کشد 

                               بین  انگشتانِ دایَه که سالهاست می بافد

                                                                                       می بافد

آخرین طرح ، برگهای نارنجی درشتی در آب می افتد

و تو که سالهاست در امتداد رودخانه ها

تصویرم را می کشی

تکه تکه های مرا از آب می گیری

........................

پاییز از قاب روی دیوار شروع می شود

 وقتی تو به پیراهن نارنجی ام زَل می زنی

 

Article 4

$
0
0
یا لطیف    

  زمان می گذرد ، آشیانه ها نفس می کشند و صداهای جوان به راه می افتند.

غلغله ای است ، زیبایی، دست شاعرها را می گیرد، انگار می خواهد دو دستماله

چوپی بکشد. زمستان قشنگی است جوانان شاعر «کانون شعر مهر » که هویت

ایرانی دارند و خون کرمانشاهی ، به عنوان سفیران شعر و مهر راه افتاده اند به

چهارگوشه ی مملکت که .......با آنها در چند ماهه ی اخیر به ترتیب زمان همراه باشیم:

 

1-با سرکار خانم « مریم رحمانی» در کنگره ی کشوری شعر و مقاله ی نیما در اراک.

 

2-با آقای « احسان نجفی » در نهمین کنگره ی سراسری شعر جوان ایران در تهران. این کنگره

 سال های گذشته با نام «شب های شهریور» برگزار می شد.

 

3-با خانم «مریم رحمانی» در سومین کنگره ی کشوری عاشورایی حنجره های سرخ در الیگودرز.

 

4-با خانم «مریم رحمانی »در لندن. شاعر برگزیده ی کرمانشاهی در کنگره ی بین المللی شعر

کشورهای فارسی زبان مربوط به بنیاد زنده یاد ژاله اصفهانی.

 

5-با خانم «سحر احمدی »در هتشمین کنگره ی شعر جوان ایران در بندر عباس. این کنگره بعد از

چند سال فترت امسال به همت محمد علی بهمنی دوباره را ه افتاده است.

 

6-با خانم «زهرا حاصلی» در جشنواره ی منطقه ی غرب و جنوب  کشور در کوهدشت. 

 

7- با خانم «مریم رحمانی» برگزیده ی جشنواره ی ملی دانشجویان در بخش شعر سپید که در اسفندماه ۱۳۸۹ ازطرف وزارت علوم برگزار شد.  

                                             

 

                                                                  

                                                                            روابط عمومی کانون شعر مهر کرمانشاه

                                                                                                                      

 

Article 3

$
0
0

 

 در سال جدید با یک غزل تازه از «مهسا تیموری» به شما سلام می کنیم و منتظر نظرات شما هستیم:

 

وقتش شده یک عکس زیباتر بگیرم

باید کنارت جلوه ای دیگر بگیرم

 

تو مثل سیب از دستِ یک شاخه بیفتی

من مثل یک گنجشک کوچک پر بگیرم

 

من حاضرم مرداب باشم تا برایت

گاهی خبر از حال نیلوفر بگیرم

 

قد می کشم تا شانه هایت را ببینم

باید سرم را با تو بالاتر بگیرم

 

دریا زده بودم شبی که ناخدا خواست

در ساحل آرام تو لنگر بگیرم

 

بگذار باران خاطراتم را بشوید

تا زیرچترت قصه را از سربگیرم

 

 

در ادامه وبلاگ یک شاعر جوان را که به تازگی به محفل مهر پیوسته است معرفی می کنیم:

الهام هیرسایی  Www.64tanha.blogfa.com     

گاهي كه ابري مي شوم باران نگاهم مي كند

مي بارد از غم هاي من ،نم نم دعايم مي كند

با آيۀ رنگين كمان تسكين قلبم مي دهد

با لهجه اي نيلوفري گاهي صدايم ميكند...

 

Article 2

$
0
0

 سلام دوستان مهرورز کانون ادبی مهر

با دو اثر منتخب این ماه انجمن مهر از «لیلا احمدی» و 

« احسان نجفی» به روز می شویم.

 

غزل منتخب: لیلا احمدی

 

از من غزلی مانده و از تو اثری نیست

در خانه ی تنهایی من، هیچ دری نیست

 

«لیلا » شدنم دستِ خودم بود عزیزم

جز من به خدا عاشقِ دیوانه تری نیست

 

بگذار و برو فکر نکن بی تو...عجیب است

در رفتن ِ تو هیچ غم و دردسری نیست

 

من حبسِ خودم هستم و تردید ندارم

دور و برِ من جز «منِ ِ تنها» خطری نیست

 

###

 

در هر غزلم عشق نشسته است کنارم

 اما به خدا ذره ای از تو خبری نیست

 

 

شعر سپید منتخب(ترجمه اززبان كردی): احسان نجفی

 

پيكر زن را كنار چشمه شستند

بردند تا در قله دفنش كنند

از چك چك موهايش رودخانه ای به راه افتاد!

زن در دره تشنه بود

چشمه ها به سويش سرازير شدند

رودخانه ای به راه افتاد!

زن خودش را درآب انداخت

تمام آكواريوم ها شكستند

رودخانه ای به راه افتاد!

من می خواهم رودخانه ای باشم

آنجا كه بدل به آبشاری می شوم

آرام بمانم و تنها بشنوم

كه صخره ی سپيد پشت هر آبشار

صورت عروسی ست

كه هرگز كسی

برای ديدن چشمانش

تور آرزومندی اش را كنار نزده

من می خواهم رودخانه ای باشم

خروشان

از انارها

از سكوت پيچك ها و

از تخته سياه های شكسته بگذرم و

طبيعت ريگ و رگ و ريشه را به هم بريزم

باور كنيد

درست شبيه مسير رودخانه است

تركی كه در ديوار سد خواهد افتاد!

در هر رودخانه چهار زن زيبا

دايره وار يكديگررا درآغوش گرفته اند و

سالهاست

تنها به صورت هم نگاه می كنند!

بی گمان

هيچ زنی

در رودخانه ای كه از زنی ديگر سرچشمه گرفته باشد

غرق نخواهد شد

بی گمان

آب سراسر زمين را فرا خواهد گرفت!

 

 

 

 


Article 1

$
0
0

 در این شماره مقاله ای که از سرکار خانم « مریم   رحمانی» -از اعضاء انجمن ادبی مهر-  در « ششمین همایش بین المللی انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی  »  با عنوان « تأثیر ا قلیمِ کرمانشاه درتصویرسازی های دو تن از شاعران این منطقه-پرتو کرمانشاهی و مسعود صادقی بروجردی- »پذیرفته و چاپ شده است برای شعر دوستان و دوستان صاحب نظرمان می نویسیم .

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

«تأثیر ا قلیمِ کرمانشاه درتصویرسازی های دو تن از شاعران این منطقه:

پرتو کرمانشاهی و مسعود صادقی بروجردی»

 دکتر محمدرضا سالمیان

عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه

 مریم رحمانی

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه

 پست الکترونیک: reza_salemian@yahoo.com

پست الکترونیک: maryam.rahmani63@yahoo.com

 

 چکیده

در شکل‌گیری پیکره‌ی شعر هر شاعر علاوه بر انگیزش‌ها و عواطف درونی، عوامل دیگری را می‌توان برشمرد که از اوضاع اقلیمی سرچشمه می‌گیرد. در واقع اوضاع گوناگون اقلیمی، انسان‌های مختلف و به تبع آن آثار مختلفی را خلق  می‌کند. بخش عظیمی از ویژگی‌هایی که به عنوان خصایص سبکی شاعران کرمانشاه می‌توان برشمرد، ناشی از تنوع موجود در محور زیست‌محیطی آنان است و از آن با عنوان اقلیم یاد می کنیم. منظور از اقلیم محیط جغرافیایی، فرهنگ، مردم و اقتصاد است که در دو قسم اقلیمی و فرا اقلیمی بررسی می شود. این عوامل در ابعاد مختلفی بر آثار هنرمندان تأثیر می گذارد، از جمله بر«تصویر شعر». منظور از تصویر، صرفاً ایجاد پایه‌های تشبیهی و خیال‌پردازی در تصویر نیست بلکه هرگونه تجسم‌سازی، وصف، خیال‌پردازی و بیان برجسته‌ای است که سخن را از حد عادی فراتر ببرد.  . در این نوشتار، تأثیر اقلیم در تصویر شعر کرمانشاه بر پایه‌ی آثار دو تن از شاعران معاصر این سامان؛ یعنی علی اشرف نوبتی[i] متخلّص به «پرتو» و مسعود صاذقی بروجردی[ii] بررسی می‌شود.

واژه های کلیدی:

 اقلیم، شعر کرمانشاه، تصویر در شعر، پرتو کرمانشاهی، مسعود صادقی بروجردی.

 

Article 0

$
0
0
 وبلاگ انجمن ادبی مهر را با شعر منتخب این ماه  از آقای « اشکان رضایی » و مقاله ای از خانم « مریم رحمانی» به روز می کنیم و سپاسگزار نظران ارزشمند  دوستانی که همیشه لطف دارند هستیم.

 شعر سپید از« اشکان رضایی»:

از آبی که پشت سرم ریختی

رودخانه ای به راه افتاد

 کوچه های کاهگلی را شست

رادیوهای قدیمی را برد

اخبار جنگ را

آژیر قرمز را

وقتی به خیابان رسید

می خواست پدربزرگم را ببرد

که سرگردان از سربازان فلزی پشت ویترین

 قیمت باروت را می پرسید

وخبر نداشت تپانچه اش را برده است

آبی که تو پشت سرم ریختی

مرا هم برده است

کودکی ام را

عشق های کهنه ام را

تا خط مقدم جبهه ای که خطوط کف دست توست

دستانت را به رودخانه بسپار

و سرنوشت این جنگ را

.

.

من سربازی کهنه ام که محل اختفای تفنگم را فراموش کرده

Article 0

$
0
0
با سلام وبلاگ ِ انجمن ادبي مهر با دو غزل از خانم ها "صغري عباسي" و "منا كرميو معرفي وبلاگ "طاهره پرتويي" بروز شد.

وبلاگ طاهره پرتويي http://seda1367.blogfa.com عضو انجمن ادبي ِ مهر

 

 ...يك چيزي كم است

سكه يك رو شادي  و يك رو غم است

تا نيفتد پشت و رويش مبهم است

عشق شيرين است، اما عشق من !

ميوه هاي ِ تلخ و شيرين درهَم است 

طعم خرمايي كه گاهي مي خورم

تلخي ِ پس لرزه ي شهر ِ بم است

هيچ مي داني چرا عاشق شدم ؟ 

چون دلم حس كرد يك چيزي كم است

موج پشتش از غم زخمي كه خود

مي زند بر پيكر ِ دريا خَم است 

زخم هاي تازه گاهي وقت ها 

روي ِ زخمي كهنه مثل ِ مرهم است

فكر مي كردم كه آدم مبتلا ست

عشق اما مبتلاي آدم است !

   منا کرمی "یک کاسه مهتاب " http://seda63.blogfa.com

 

        ***

انحرافي ...

اينجا كلمات انحرافي ست

مفهوم حيات انحرافي ست

حافظ به هزار زن نظر داشت

اين شاخه نبات انحرافي ست

ذاتا لب ِ تو زهر ِ كُشنده ست

طعم ِ شكلات انحرافي ست

روح ِ همه ي جهان شلخته ست

عطر و كراوات انحرافي ست

فرياد ِ من است كنج ِ مسجد

گاهي صلوات انحرافي ست

در مذهب ِ ذهني متزلزل

قانون و ثبات انحرافي ست

از راه ِ خودت برو مخاطب

اين خزعبلات انحرافي ست !!

   " صغری عباسیhttp://classavaliha66.blogfa.com"

Article 0

$
0
0

دو خبرِ خوب و کانون شعر مهر کرمانشاه

قد که می کشی سرفرازی است، لذتِ نگاهی از یک سرو گردن بالاتر است . سرفرازی گردن کشی نیست ، گردن کشی روی پا بلند شدن ، گردن دراز کردن، جلز و ولز کردن و...مداوم نیست، گردنت که خسته شد ، بر می گردی سر جای قبلی ات و... .

سال گذشته سال گذشته « سحر احمدی» را در جشنواره ی شعر جوان ایران دیدیم که خوش درخشید. امسال در همین چند هفته ی گذشته حضوری پر رنگ در جشنواره ی سراسری « حنجره های سرخ» در الیگودرز داشتند . تبریک می گویم و برای ویترین زنده ی کانون شعر مهر آرزوی موفقیت های بیشتری را دارم.

« احسان نجفی » را هم که به خاطر دارید همان جوان کوردی که سال گذشته در جشنواره ی شعر« شبهای شهریور» با ترجمه ی شعر کوردی به فارسی حضور داشت و خوش درخشید. احسان هم امسال هم مجموعه ای چاپ کرده است به نام   سه‌ێرانا و په‌ریی په‌ریانی   به وسیله ی انتشاران «باغ نی» به زبان کوردی که  شعرستان بی مرزی است از آنچه که زبان امروز شعر کوردی ایران به آن می تواند ببالد. شعر احسان بی نیاز از تعریف است باید بخوانی و قضاوت کنی.

مسعود صادقی بروجردی

 

 

 سه‌ێرانا و په‌ریی په‌ریانی" نخستین مجموعه شعر

احسان نجفی است.

علاقمندان به ادبیات کردی می توانند آنرا از کتابفروشی های

زیر تهیه نمایند:

۱- پاییزان : کرمانشاه- نرسیده به میدان شهرداری سابق

۲- کتیبه: کرمانشاه- چهارراه اجاق

۳- خانه ی کتاب: کرمانشاه- بالاتر از میدان مصدق

 

به زودی مراکز پخش آن در سایر شهرهای استان نیز به اطلاع دوستان عزیز خواهد رسید.

 

Article 0

$
0
0

1.

مگر چند نفر را مي خواهد ببوسد

           كه اين همه حلقه آويزان است !

 كاش لا اقل تير باران مي شدي

تا لابه لاي اين همه جنازه

از سرخي ِ پيراهنت مي شناختم ات

      و

  فراموش مي كردم ،

لبهاي مرگ چقدر رنگ پريده است !

 

2.

جيغ هايش

از درد زايمان نبود

صداي ِ چكمه ها در گوشش مي پيچيد

چشم هايت را باز كني

همه جا تاريك است

تو را مي فشرد به سينه اش

     و صداي گلوله ها

             نزديك تر مي شد.

 قدم مي زني

 با سكوت استخوان هايي كه پوسيده اند

   و نمي داني

جيغ هاي ِ مادرت از كدام سمت مي آيد...

                                                     زينب نعمتي

 

 

 

رو در روی هم ایستاده اند
ناوهای جنگی
در حوض خانه ی ما
در این جنگ تنها
انارهای نشسته در حوض شکست می خورند
ودست های مادر بزرگ که می رود از باغچه
ریحان بچیند.
خون از پاشویه سرازیر است
کسی صورت نمی شوید
مگر آنکه دستانش آلوده باشد
از حوض بوی غلیظ نفت می آید
نفت خون انار است
از انگشت مادر بزرگ جاریست
آنگاه که از باغچه ریحان می چید
روح چراغ است
تیغ است بر رگهای پدربزرگ
وقتی که در حمام فین کاشان به دوران بازنشستگی فکر می کرد
که باید در احمد آباد ستاره بشمارد.
گاهی نفت رب گوجه است
برای صحنه ی قتل گربه ایی که خودش را به موش مردگی زده است
من هنوز نفهمیدم
چرا در پای پرده ی هر نمایش این بوی آشنا
باید به مشام برسد
و صورتهای بازیگران علی رغم اینهمه نور پردازی
همیشه سیاه و روغنی است
نه! در این موشک بازی
تنها صفحات روزنامه ایی شکست می خورد که
رها شد از دست کودک همسایه در حوض

اشکان رضایی

 

 

Article 0

$
0
0

 

باقی می مانند یادگاران مهر، یادگاران سقف های کوچکِ آبی با آفتابگردان های روشن در « ناگهان اتفاق نمی افتد» . باقی می مانند چون ناگهان اتفاق نیافتادند . اصلا اتفاقی نبود که نسلی بر پای ایستاد . بیش از پنجاه شاعر جوان، بشکوه، بی مدعا، فرزندان گلسرخ و غروبی که...  . «ناگهان اتفاق نمی افتد » -انتشارات فصل پنجم- مجموعه شعر شاعران جوان انجمن ادبی مهر کرمانشاه  همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب امسال به دوستدارا ن هنر عرضه میگردد.

مسعود صادقی بروجردی

 

 

 

شاعرانی که نسیم را ورق میزنند؛ شاعران مهر......« احسان نجفی» کتابش را چاپ کرد .کتابی با واژه های ریشه دار ِ بلوط و اندیشه ای پیچیده در رودهای زاگرس  و حالا نوبت « مریم رحمانی» است .شعرهایش زمستان نمی شناسند از شال گردن ها عبور می کنند و استواری بیستون است و تلاقی شیرین و فرهاد در کتیبه های نانوشته. « مریم رحمانی» را می خوانیم امسال در نمایشگاه کتاب با مجموعه شعر «شعرهایت از شال گردنم عبور میکند» از انتشارات فصل پنجم.

مسعود صادقی بروجردی

 

 

 

 

Article 3

$
0
0
1.زنی شبیه خودم

 

زنی شبیه خودم

آرزوهای رنگ پریده اش  را هر شب

در مردی شبیه بی حوصلگی هایش

تلویزیون تماشا می کند

بغضم را در زیر سیگاری له می کنم

تا تنفر بوسه ای به لبهایش سنجاق شود

با عطر الکل!

و شب تلو تلو ذهنم را ببلعد

من بیمار نیستم

فقط عطر گیسویش را فراموش کرده ام

 

 

2.عبور

 

تمام کودکی هایم

در چشمان عروسکی خلاصه می شد که

از سوراخ دکمه کت کهنه ی پدرم

به دنیا نگاه می کرد

و هیچ وقت

مثل عروسک دختر همسایه گریه نمی کرد

امروز که پول های قلکم

به اندازه ی خریدن یک عروسک

با چشمان شیشه ای زیبا می شود

دنیا آن قدر بزرگ شده که

از دکمه درشت

پالتوی مادربزرگ هم رد نمی شود

                                                              پگاه تیموری


صدها نفر سکوت

$
0
0

تسلیم موج هستی و پارو نمی زنی

در قایقی نشستی و پارو نمی زنی

معشوق عطر هستی و شبهای بی کسی

دیگر سری به غربت شب بو نمی زنی

مانده ست در نگاه تو شب های آسمان

جنس ستاره هستی و سوسو نمی زنی

یک عمر، اضطراب غم و انتظار را

از پلک های پنجره جارو نمی زنی

آواز من پرنده غمگین شعر توست

سازی برای دلخوشی او نمی زنی

صدها نفر سکوت ، تو را دوره کرده اند

حرفی به این قبیله ی پُررو نمی زنی؟

 

هادی حدادیان

خاطرات

$
0
0

با من میان خاطره هایم قدم زدی

هر روز سرنوشت ِ جدیدی رقم زدی

گرمای جای پای تو امید جاده بود

قانون ِ سردِ فاصله ها را بهم زدی

نی نامه ، داستان به آتش کشیدن است

آتش زدی به مولوی ، افسوس ! کم زدی

چون شمعدانی ام که برای بزرگی ام

هر هفته ساقه های تنم را قلم زدی

ساکت شدند نغمه سرایان باستان

وقتی که با سکوت ِ بزرگم قدم زدی

تنهایی ام سکوت مرا خو گرفته بود

فریاد با صدای غریب ِ خودم زدی

 

هادی حدادیان

Article 0

$
0
0

 از تو و حرف اضافی متنفر شده ام

چون از این فلسفه بافی متنفر شده ام

عشق را بافته ای ، البته من از اینکه

هی ببافی ، بشکافی متنفر شده ام

ادبیات تو چاقوست زبانت دزدی

از تو ، از بس که خلافی متنفر شده ام

زندگینامه ات از حیله و نیرنگ پر است

من از این بیوگرافی متنفر شده ام

دیگر از مذهب و آیین خودت هیچ مگو

که به اندازه ی کافی متنفر شده ام !!

سمیرا حیدری

Article 0

$
0
0
 

شایعاتی تازه کابوس درختان می شود

رودخانه آخر عمرش اتوبان می شود

زیر پایت را که خالی کرد دنیا ناگهان

تازه میفهمی چرا پرواز آسان می شود

اشک هایت را نپوشان در جهان سایه ها

شادی و اندوه هر تصویر یکسان می شود

خرده های نان همیشه گوشه ی هر سفره هست

مهربان باشی پرنده ساده مهمان میشود

آبشاری از کنار چتر من جریان گرفت

مرز های تازه ام از جنس باران می شود

در کویر خشک من هرچند گل پیدا نشد

مشتی از خاکش ولی یک روز گلدان می شود

زهرا حاصلی

 


دراز کشید

با موهای خرمائیش روی ریل ها.

تنها مردی که می خاست به خانه ی من بیاید ،

       چمدان نداشت

می دانست قطار از مسیر خارج می شود

از روی تخت بلند می شوم

         پنجره را باز می کنم

                    و دستمال سفیدی را تکان می دهم

سمیه پرتویی


شعر اول:

نشسته با حیرت در آن سر جاده

و خیره می ماند به  سیب افتاده

تو رد شدی یکهو دل زمین لرزید

چقدر احمق بود نیوتن ساده

 

شعر دوم :

سرگیجه گرفته ، گنگ و بی استعداد

چرخیده فقط دور خودش مادرزاد

معلوم نشد که آخرش کی به زمین

از روز ازل قرص روانگردان داد

صغری عباسی

 

Article 1

$
0
0
با سلام

با دو شعر جدید از جلسه  شنبه ۲۵ / ۶ / ۹۱ از شاعران مهر بروز هستیم.

 

 

دنیا سکانس تلخ یک سریال تکراریست

گاهی تماشا کردنش از روی بیکاریست

تو عاشق من می شوی اما برای تو

انگار بازی کردن این صحنه اجباریست

باور نکن وقتی که می گویم خدا حافظ

نصف دیالوگ های من از روی ناچاریست

باید بسوزانم تمام نامه هایت را

دیگر مرور خاطرات تو خود آزاریست

در قسمت بعدی اگر تو دیر برگردی

زیر سر این ساعت خونسرد دیواریست

تیتراژ آخر ، جای تو در قلب من مثل

یک صندلی خالی کهنه در انباریست

 مهسا تیموری


هر دو در باران نشسته ایم

من در فیلمی که بازی می کنم

تو در ردیف آخر سینما

و مثل مس

در بازارهای اصفهان

مدام در سرمان می کوبند

قطره ها !

و اصلا ً نمی دانند

روی این که می چکند

بارانی است

یا پوستی اصلاح شده

زیر تیغ ژیلت

تصویر قطع می شود

[ بیرون از حمام ]

بخار از تنهایی ام بلند می شود

خودم را دور حوله ای می پیچم

کمی روی صندلیت جا به جا می شوی

و...

تصویر قطع می شود

چراغ ها چشمهایت را می زنند

تماشاچیان کفشهایت را لگد

بعد از ظهر جمعه ات تمام شده است

و این فیلم دیگری است

در خیابان -  زیر باران

سحر احمدی

 

Viewing all 67 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>