یک آسمان بیگانگی ، دلداده ی تنهایی ام
با غربت شب همسفر در جاده ی تنهایی ام
از رقص باد و شاخه ها برگی به آب افتاد تا
بی قبله پیدایت کند ، سجاده ی تنهایی ام
بی روح تو پیراهنم یک پیله ی خشکیده است
پروانه ها رفتند و من آماده ی تنهایی ام
اللهُ فَردُ وَ الاَحَد اَلواحِدُ وِترُالوَحید
یعنی خدا هم گفته که من زاده ی تنهایی ام
اما تو داری می کُشی شاهنشه رنج مرا
تا تاج بگذاری سر شهزاده ی تنهایی ام
ماندانا گرشاسبی