می شوم زندان خود در سرزمین دیگری
باز محکوم به مردن در اوین دیگری
مانکن بوتیکمان را کشته اند و برده اند
تا که بگذارند پشت ویترین دیگری
مجری برنامه امشب رو به ما می گرید و
می زند لبخند رو به دوربین دیگری
عیدهای مردنم را یک نفر تمدید کرد
در کنار سکته های هفت سین دیگری
او که پای چوبی اش را روی مین ها جاگذاشت
عشق را هم داده از کف روی مین دیگری
شعر من با نقطه چین ها می شود آغاز و باز
ختم خواهد شد به بغض نقطه چین دیگری
منا کرمی