Quantcast
Channel: کانون شعر مهر کرمانشاه
Viewing all articles
Browse latest Browse all 67

دو تابلو

$
0
0

یک)

بی صورت تو غزل پر از ابهام است

یک نوع شراب کهنه و بی جام است

در باد زنی بدون تو وامانده است

و روسری اش بر سر او جا مانده است

از کوی تو هر کسی که رد شد جان داد

با سکته ی عاشقانه از پا افتاد

تا آخر کوچه تان خدا می داند

چندین جسد زنده غزل می خواند

جنگی ست میان من و غمهایم باز

هفتاد و دو ملت است دنیایم باز

ما بین هزار چهره تنها هستم

چون صورتکم شکسته شد در دستم

از گم شدن تو در تنم می ترسم

از همهمه ی منم منم می ترسم

بر دار بکش تو سایه ام را حتی

تاثیر نده گلایه ام را حتی

ای کاش همیشه نیمه مستت باشم

یا حدّاقل چو پیک دستت باشم

تدریس بکن دو قطره ابهامت را

تا غرق شوند بر لبت دریاها

با شعر و شراب تازه غوغا کردی

از مستی تاک ها خبر آوردی

              □□   

از مستی این شعر تو هم می مردی

اندازۀ من اگر تو هم می خوردی


دو)


خوابیده اتاق و زخمه ای بیدارم

خون می چکد از تمامی گیتارم

جز عشق تو هر چه شعر گفتم مفت است

دائم همه چیز من دچار افت است

یک نوع رمانِ بی خود و بی سطرم

یا چون گل کاغذی بدون عطرم

من نیستم آدمی که باید باشم

پس حق بده دائماٌ مردد باشم

چندی ست که سایت ها به رویم بسته است

دنیای مجازی ات هم از من خسته است

یک پلک زدی ادیسون از برقش مرد

خورشید بدون چشم تو خوابش برد

اینترنت خانه بی تو پُر سرعت شد

بی تو همه چیز من اتاق چت شد

وقتش شده هر کجا کنارم باشی

در صفحه ی فیس بوک یارم باشی

برگرد که فیلتر شده حتی الهام

بر قلبِ منِ خسته و غرق اوهام


هادی حدادیان



Viewing all articles
Browse latest Browse all 67

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>