وبلاگ انجمن ادبی مهر را با شعر منتخب این ماه از آقای « اشکان رضایی » و مقاله ای از خانم « مریم رحمانی» به روز می کنیم و سپاسگزار نظران ارزشمند دوستانی که همیشه لطف دارند هستیم.
شعر سپید از« اشکان رضایی»:
از آبی که پشت سرم ریختی
رودخانه ای به راه افتاد
کوچه های کاهگلی را شست
رادیوهای قدیمی را برد
اخبار جنگ را
آژیر قرمز را
وقتی به خیابان رسید
می خواست پدربزرگم را ببرد
که سرگردان از سربازان فلزی پشت ویترین
قیمت باروت را می پرسید
وخبر نداشت تپانچه اش را برده است
آبی که تو پشت سرم ریختی
مرا هم برده است
کودکی ام را
عشق های کهنه ام را
تا خط مقدم جبهه ای که خطوط کف دست توست
دستانت را به رودخانه بسپار
و سرنوشت این جنگ را
.
.
من سربازی کهنه ام که محل اختفای تفنگم را فراموش کرده